دست نوشته های  k1
دست نوشته های  k1

دست نوشته های k1

#معرفی و مروری بر فیلم "رستاخیزهای ماتریکس" (انگلیسی: The Matrix Resurrections)

مروری بر فیلم رستاخیزهای ماتریکس (انگلیسی: The Matrix Resurrections)


مقدمه : ای کاش توان آنرا داشتم که بتوانم دوباره این فیلم را ببینم تا از ته و توی ان چیزی مثبتی هرچند کوچک به ارمغان بیاورم.

برای ما و اکثر کسانی شبیه ما که با فیلم ماتریکس، فیلم باز شدند و به نوعی سینما را در نقطه عطفش شناختند، فیلم ماتریکس تحولی در صنعت فیلمسازی بود.  چه از دید نحوه داستان سرایی، چه از منظر انقلابی که در جلوه های ویژه رخ داد و چه از نحوه  ارتقا کیفیت در راستای تلفیق فلسفه و سینما ... همگی دست در دست هم، ما را عاشق سینما خصوصا اکشن های فلسفی کرد. چیزی که قبل از آن وجود نداشت و مهمترین تفاوت این فیلم با فیلمهای همتراز و هم دوره خود و حتی دوران پس از خودش این بود که ، این توانایی را داشت که در عین دیدن یک هجو و دنیایی پر از گلوله و کشت و کشتار وضربآهنگ کنگ فو، فلسفه اموخت و در عین حال لذت برد.

یک جور حس غیر قابل توصیف با خودش به ارمغان آورد که شاید برای دیدنش بارها خطر دستگیر شدن با نوار های وی اچ اس را به جان خرید و البته همیشه میشد برای دیدنش وقت گذاشت و به انتظار قسمت بعدی ماند تا بعدها تکنولوژی به دادت برسد و با ورود سی دی ها وحتی دی وی دی ها حمل و نقلش را آسانتر کنند. اما حتی باز همانطور که دلت میخواست راحت نبودی، چون امثال رائفی پورهایی بودند تا این فیلم را تا پای کتاب آیات شیطانی پیش ببرند و تو را از دیدنش سراپا پر از عذاب وجدان کنند. به شخصه از شما برادران واچوفسکی به خاطر این همه شور و نشاط وتفکری که ان سالها به ما منتقل کردید تشکر میکنم و قدر دان زحمات شما هستم... .

چرا باید این فیلم را دید؟

 هیچ توصیه ای در اینخصوص ندارم

نکات قابل تامل فیلم اما... این فیلم، آن هم سالها بعد (نزدیک به 18 سال بعد)، سالهایی که برای تفکر ،برای برنامه ریزی، برای انتخاب و اماده سازی ارتیست ها و و و ...وقت کافی در اختیار شما گذاشته بود؛ کاملا بی برنامه، سرسری و انگار برای رفع تکلیف ساخته شده بود. جوری که اگر نئو و ترینیتی را از آن حذف میکردی حتی لایق نوشتن اسم ماتریکس بر سر پوستر فیلم هم نبود. و حتی میخواهم از این هم فراتر بروم  و پرسشی را طرح کنم... اگر صحنه های اسلو موشن توقف گلوله ها توسط نئو یا تصاویر انیمیشنی که از زایون و اختاپوسها و ... را از این فیلم حذف کنیم واقعا چه فیلمی را دیدیم؟ ایا دیدن فیلمهای تینجری سریع و خشمگین (به انگلیسی: Fast & Furious) از این با حالتر نبود.

خانم لانا واچوفسکی روی صحبتم با شماست اگر همانطور که در طول فیلم به استعاره و در پایان فیلم تعمدا و با خشونت غیر قابل وصف بیان میکنید: " که باید با این حقیقت کنار بیاییم که فیلم مرده...بازی مرده...داستان گویی مرده..."و حتی رسانه را هم زیر سوال میبرید... سوال اینجاست خود شما انجا چه میکنید ؟؟؟ به زور تپانچه شما را به نوشتن و ساخت این فیلم مجبور کردند؟؟؟ یا میخواستید تعبیر خواب امثال فراستی ها درست از کار در بیاید؟؟؟

گیرم که میبایستی بصورت فورس ماژوری فیلمی میساختید و بجای فیلم نامه، تطهیر نامه یا مانیفستی در باب فشارهای ناشی از تغییر جنسیت خود در دست داشتید که  نئو را قربانی تیرینیتی کرده و او را همچون ققنوس از خاکستر سوختن نئو دوباره متولد کردید، حال با اموخته های قبلیتان از فیلمهای  وی مثل وندتا (به انگلیسی: V for Vendetta) یا کلاود اطلس (به انگلیسی: Cloud Atlas) چه کردید که ما را به نسلی عاصی تبدیل کرده وخود به اینجا رسیدید و فی الواقع حتی نتوانستید یک جان ویک (به انگلیسی: John Wick) معمولی هم بسازید. ویا واقعا میخواستید از سادگی و دلدادگی ما و امثال ما از این نمد برای خود کلاهی بدوزید.

این را بدانید شما با ساخت این فیلم ماتریکس، نئو و ترینیتی و مورفیوس را نه تنها کشته و دفن کردید بلکه اعتماد این نسل را به سینما از بین بردید. نئو برای ما فراتر از یک قهرمان بود. قهرمانی که مانند سوپرمن قهرمان به دنیا نیامده بود و مانند بتمن پولدار نبود. قدرتی بالاتر از ثور داشت و به تجهیزات ایرون من هم نیازی نداشت. و شما قهرمان سالهای نوجوانی مرا کشتید وحتی بدتر از آن... اورا تحقیر کردید، جویدید و تفاله اش را وسط خیابان پرت کردید. ای کاش نئو در ابتدای فیلم میمرد ولی ان تصویر جاودانه در ذهن ما باقی میماند. حالا باید تا اخرعمر تصویر قهرمان پوشالی را به دوش بکشم که به چه روزی مانده که مامور اسمیت سر بزنگاه به دادش میرسد. و به این موضوع فکر کنم که همه اینها یک شوخی مسخره بود...

کار شما شبیه کار کسی است که ساختگی بودن بابا نوئل را لو داد و اورا ساخته و پرداخته تبلیغی قدیمی ازشرکت کوکا کولا معرفی کرد. شبیه کار کسی که پشت پرده تمرینات کشتی کج را به همه نمایش داد و ...

واقعا  و دقیقا  شبیه کارکسی است که از ساخت ماتریکس ناتوان یا نا امید یا از بابت فلسفه وجودی مستاصل است و میخواهد بجایش کتریکس بسازد. من بعد هر ساخته سریالی را با دیده شک و تردیدنگاه خواهم کرد و دقیقا بعد از همه و بعد از اینکه مطمعن شوم حداقل کمی شبیه نسخه ها قبل از خودش هست.

نکات قابل تامل فیلم : تنها نکته مثبت فیلم بازی کیانوریوز بود .اقای ریوز اگر کسی از منتقدین زحمت و زجر دیدن این فیلم را بر خود روا دارد، شما را به عنوان یکی از نامزدهای اسکار معرفی خواهد کرد. زیرا به همان اندازه که لانا واچوفسکی خواسته بود نحیف،غمگین، بی حوصله، بی مسئولیت، خنک ونچسب، ضعیف، مستاصل،گیج و گنگ و بی هدف بودین که میشد باشین. مانند کسی که در بحران دهه چهلم زندگیش گرفتار شده و منتظر سیلاب هاییست که بیاید و او را با خود ببرد. ترینیتی به همان مقدار خشک وناپخته و بیقرار اما در سودای رهاسازی دنیایی که خود ساخته دقیقا آینه تمام قدی از لانا واچوفسکی است که نمیداند چه میکند.

دیالوگهای فلسفی که عملا ادای ماتریکس را درمیآورد و در عمل بیشتر شبیه پشت نوشته های کامیونهاست همه اینها و بیشتر ملغمه ای را درست کرده که به اخرین ماتریکس بدل شده. نه صدای ماتریکسی در کار بود نه نور ماتریکس و نه محیط ماتریکسی ... .

این کار شما به تمام معنی وعده دعوت به یک مهمانی مجلل تمام و کمال بود اما نهایتا، بیشتر به پذیرایی از میهمان های رسمی با پسمانده های شام شب قبل که از سطل اشغال بیرون آورده شده و به شکل نامطبوعی روی میز سرو شده است، شبیه بود. و اگر فیلم "آننا" ی "لوک بسون"  و بعد ازآن "کرای ماچو" را با بازی "کلینت ایستوود" ندیده بودم حتما میگفتم این آخرین میخ بر تابوت سینمای مدرن بود که زده شد.

کلام اخر:

این فیلم هرچه که بود یک ماتریکس نبود

 

باتشکر                                    

کیوان حق شناس                             

نظرات 1 + ارسال نظر
مهران شنبه 13 فروردین 1401 ساعت 10:24

آخ که دقیقا حرف دل منو زدی . واقعا چه نیازی بود همچین فیلم مبهم و بی ارزشی بسازن ؟ قهرمان اصلی و نابود کنن و هیچ حرف جدیدی هم برای گفتن نداشته باشن ؟!

دیگه اینجوری ساختن که بگن از اول هم چیزی که شما فکر میکردین نیست

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.